دعایت می کنم
دعایت می کنم ، عاشق شوی روزی
بفهمی زندگی بی عشق نا زیباست
دعایت می کنم با این نگاه خسته ،گاهی مهربان باشی
به لبخندی ،تبسم را به لبهای عزیزی هدیه فرمایی
بیابی کهکشانی را درون اسمان تیره شب ها
بخوانی نغمه ای با مهر
دعایت می کنم در اسمان سینه ات
خورشید مهری رخ بتاباند
دعایت می کنم وقتی به دریا می رسی
با موج های ابی دریا به رقص ایی
واز جنگل ، درس سبزی ورویش بیاموزی
بسان قاصدکها ،با پیامی نور امیدی بتابانی
لباس مهربانی بر تن عریان مسکینی بپوشانی
به کام پر عطش ،یک جرعه ابی بنوشانی
دعایت میکنم یک شب تو راه خانه خود گم کنی
با دل بکوبی ، کوبه مهمانسرای خالق خود را
دعایت می کنم ،روزی بفهمی با خدا
تنها به قدر یک رگ گردن وحتی کمتر از ان فاصله داری
دعایت می کنم روزی بفهمی
گر چه دوری از خدا ، اما خدایت با تو نزدیک است
دعایت می کنم روزی بفهمی ای مسافر ، رفتنی هستی
ببندی کوله بارت را
تورا در لحظه های روشنی با او
دعایت می کنم ای مهربان همرا
تو هم ای خوب من
گاهی دعایم کن !