گذران 21 ماهگی و22ماهگی و 23 ماهگی و...
دختر قشنگم امروز 21 ماهو 1روزه شد خیلی زود گذشت کاش زمان متوقف بشه تو این زمان بمونیم من عاشق این روزای تو هستم چه زود بزرگ شدی قد کشیدی دندون دراوردی راه رفتنت کامل شد جمله های قشنگ میگی مامان شی نی نی می هام مامان بریم مامان بهابم (بخوابم) شیرین زبونی های تو منو دیونه می کنه شعر خوندنت که نمی فهمم چیه خلاصه عشقم بزرگ شدی به خودم می بالم که خدا تو رو به من داد
خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی دوســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتت دارم
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد!
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تنمای تو سرشار است
زمان -در بستر شب- خواب وبیدار است
هوا ارام شب خاموش راه اسمان ها باز ...
خیالم چو ن کبوتر های وحشی می کند پرواز...
رود انجا که می بافند کولی های جادو گیسوی شب را
همان جاها که شب ها در رواق کهکشان ها عود می سوزند
همان جاها که اخترها به بام قصر ها مشعل می افروزند
همان جاها که رهبانان معبدهای طلمت نیل می سایند
همان جاها که پشت پرده شب
دختر خورشید فردا را می ارایند
همین فردای افسون ریز رویایی
همین فردا که راه خواب من بسته ست
همین فردا که روی پرده پندار من پیداست
همین فردا که ما را روز دیدار است!
همین فردا که ما را روز اغوش و نوازش هاست!
همین فردا همین فردا...
... من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد!
22ماهگیت مبارک بهترینم
حورای نازم بزرگتر شدی ومن هر روز برای اینده ات نگرانتر میشم
با خودم میگم خدا بزرگه غصه نخور مامان جون درست میشه اونی که تو رو به من داد کمکت میکنه منم امیدوارمیشم.
می خوام برات تعریف کنم که طول روز چیه کارهایی می کنی
صبح که از خواب بیدار میشی صدام می کنی ن نین(نگین) شیر می هام
بعد میایی کنارم رو تخت دراز می کشی دستتو دور گردنم می زاری میگی دوست دارم (دوستت دارم)
بابا کو جوابشو خودت میگی رفته اداره
شیرتو می خوری سرحال میشی کمکم میکنی روتختی مرتب کنم هی میگی خوبه دودست شد(درست شد)
بعد نوبت دستشویی وصورت شستن میشه خودت برستو میاری تا موهاتو شونه بزنم
تل لون روشن کن (تلویزیونو روشن کن ) کلی خرده فرمایش داری بعدش هم سراغ دفتر نقاشیتو میگری
هر صبح هم دلت می خواد با خاله هاش صوبت (صحبت ) بکنه تو خیالش با همه اونهایی که می شناسه تلفنی حرف می زنه
صدای هر ماشینی که تو کوچه میاد با خوشحالی میگه دادا (دایی) اومد ازم می خواد با هاش بازی کنم
چشمتون روز بد نبینه اتاقشو پر میکنه از اسباب بازی خودشم اون وسط گم میشه بهش خوش میگذره ومن هم خوشحالم کاری بهش ندارم وقتی سرگرم شد میرم دنبال کارم .
خیلی خوشحالم عزیزم که تو رو دارم تو تمام زندگی من هستی تو بهترین منی تو ارزوهای دست نیافته منی
چقدر قشنگ منتظر بابات میشینی تا در وا می کنه با ذوق میگی سنام بابا صدام میکنی ن نین حسام اومد قربونت برم که انقدر گوگولی وناز هستی.
با هم ناهار می خوریم برات پیش بند که می بندم اعتراض می کنی پبش بند بابا کو ...بعدش اب ابو(اب)می خوری و وسطش خوابت می بره .
بعدا ز خواب هم با بابات بازی بپر بپر سر وصدا خلاصه شب دوباره از راه میاد
دخترکم شب وروزت الهی بخیر باشه نفسم تو میخندی من جون می گیرم تو نفس می کشی من بلند میشم پس با صدای بلند بخند ای روح زندگیم .
مبارک باشه عزیزم بزرگ شدنت قد کشیدنت
چند روزیه که وقت نکردم به وب سر بزنم هر بار که کامپیتور رو روشن کردم تو اومدی با شیرین زبونی گفتی من ببنبیسم (بنویسم )
تو بگو من چی کار کنم نمیذاری یه کم وقتم مال خودم باشه فکر کنم ،کتاب بخونم ،موزیک گوش کنم و...
ولی اشکالی نداره خوشحالم که تو تمام وقت منی تو حضور گرم منی تو تمامی وجود منی دختر خوشگلم تو ارامش منی تو رو دارم کم ندارم
عزیزم یه ماهه بعد 2 سالت میشه وای من چقدر خوشحالم که داری بزرگ میشی کلی کارای خوب میکنی تو ماهه گذشته خودت دستشویی رفتنو یاد گرفتی مهربونم با صدای بلند میگی جیشم داره میاد
میتونی تو ماشین خودتو کنترل کنی .
یاد گرفتی اسباب بازیتو تا حدی جمع کنی هر وقت می خوام اتاقتو تمیز کنم میگی اتقم تمیزه جارو نتون (نکن)
شبا حدود ساعت 10/30 میای میگی رخباب خودم بخابم (رختخواب )وای خوشحالم خودت میری می خوابی البته هزار بار شب بخیر میگی بخواب قشنگم دختری مخملم
من هر روز 1000بار عاشقت میشم
الان دقیقا26 ماهته خیلی از کارهات ورفتارت کاملتر شده برای خودت خانمی شدی خیلی دختر حرف گوشکنی هستی همش می خواهی بهم کمک کنی خیلی هم تمیزی تا دستات کثیف میشه دستاتو رو به بالا می گیری ومی دویی میریی جلوی ظرف شویی تا دستاتو بشورم (مثل گلی)
برای دستشویی رفتن اصلا مشکلی نداری تا جیشت میگیره میدویی میگی گانگورو تا دم دستشویی خیلی بامزه این کارو انجام میدی
تقریبا خوب حرف می زنی اصلا خجالتی نیستی خیلی مهربونی اگر باصدای بلند باهات حرف بزنم میایی میگی : ندین بخند ،خوشحال باش وای که می خوام بمیرم برات عاشقتم عزیزترینم
اخر هفته رو کاملا می فهمی میگی : وسیلمو بگیر بریم خونه مامانا(مامانی )
هرچی بنویسم کم نوشتم نمیدونم چه جوری عشقمو نسبت به تو بنویسم یکی یکدونه من
عزیز مهربانم 27 ماهگیت مبارک
حورا جون داری بزرگ میشی خیلی از کلمه ها وتقریبا جملات رو خوب ادا می کنی هر صبح یه بفل کباد (کتاب ) میاری برات بخونم یه روزایی کم میارم ولی مهم نیست تو راضی شو اشکالی نداره بعد نوبت نناشی (نقاشی ) میشه یه نمونه شو برات گذاشتم ازت پرسیدم این کیه میگی با با رو کشیدم
بعد از این کارها میایی میگی ندین ببلم کن (نگین بغلم )
تو را به خاطر عطر بوی نان دوست دارم