اسفند 1391
اخرین هفته اسفند با حورا به ییلاق قشنگ گیلاس باغ خاله ن ای سا و عمو عماد رفتیم (نکیسا) خیلی خوش گذشت حورا کلی کیف کرد تا عصر موندیم بعد برگشتیم تهران ...
نویسنده :
مامان نگین
17:28
پا تو تو کفش مامان نذار
هم نفس قشنگم
هر روز که بزرگتر میشی بیشتر دوستت دارم خیلی با مزه شدی همه حرفها رو مثل طوطی تکرار می کنی باخودت بازی می کنی تو بازیت منو هم راه میدی ازم میپرسی ماست می هایی (می خوایی) بعد میری مغازه میگی هانوم(خانوم) ماست ژله بعد میایی میگی هریدم (خریدم ) برای عروسکت کباد (کتاب) می خونی بهش میگی خوابت میهاد (می اد) لا لا گل هونه (پونه) براش می خوتی نمی دونی با این کارات با من چی کار می کنی هیچی نمی د ونه ای ارزوی خواستنی دوستت دارم تا بی نهایت ...
نویسنده :
مامان نگین
14:29
عکسهای حورا قبل 5 ماهگی
5ماهگی 2ماهگی 3ماهگی 3ماهگی روزم بود حوراجونی 5روزش بود ...
نویسنده :
مامان نگین
14:15
اولین بهار زندگی(تصویری)
خوشحالم و سرحال اشش پردانه (عاشق پروانه ام) ...
نویسنده :
مامان نگین
14:12
رشد حورا جونی
از بدو تولد شیر کمکی هومانا خوردم چون شیر مامانم کافی نبود شیر مادر رو فقط تا 5ماهگی نوش جان کردم بعد ش نخوردم چون خالم پستونک دوست داشت مامانم بهم داد تا9ماهگی اونو راحت گذاشتم کنار اولین دندونمو 10 ماهگی در اوردم (نیش پایین) سه تای نیش دیگه رو 14 ماهگی در اوردم . اولین غذای کمکیم فرنی خیلی نرمی بود که پایان 5 ماهگیم خوردم خیلی دوست داشتم از میوه های تابستونی هلو رو دوست داشتم مامان برام پوره میکرد با قاشق بهم می داد اولین بار تو 6 ماهگی نشستم اولش با کمک ولی خیلی زود تنها نشستم در عوض راه رفتنو دیر شروع کردم هی خوردم زمین هی بلند شدم تا موفق شدم امید وارم که هیچ وقت زمین نخوری &nb...
نویسنده :
مامان نگین
13:32
عشق پاکیزه
عشق پاکیزه عشق مادریست مادر از ناز ودلبری بری است دامن مادر است گلشن طفل گل این باغ روی روشن طفل نغمه دلکش خداِیی او &n...
نویسنده :
مامان نگین
12:16
عمر جاودان
امروز صبح خبر ناراحت کننده ای رو شنیدم خبر از دست دادن عزیزی مهربان گر چه مرگ پایان زندگی نیست اما پذیرفتنش سخته ... &nb...
نویسنده :
مامان نگین
11:54