شب تولد تو
عزیزم به خاطر همه ارامشی که از تو دارم خدا را شکر می گویم به پاس تمام خوبیهایت بهترینها را برایت ارزو می کنم بهترینم تولدت مبارک سلام دخمل جونم امشب وجودم پ از استرس اخه فردا می خوام برم اتاق عمل تا تو رو به این دنیا بیارم درست 2سال پیش شب جمعه 13 ابان 90 بود که یه همچین حالی داشتم خیلی زود یه شام مختصر مامانی برام اماده کرد ودیگه از ساعت 12 شب هیچی نخوردم تا روز بعد تولد تو گل من یادم نمیره با اینکه خاله انیس وخاله نکیسا و مامانی و بابا پیشم بودند باز استرس داشتم و به روی خودم نمی اوردم عشقم شب اخری بود که تو شکمم بودی دیگه جات برات تنگ ش...
نویسنده :
مامان نگین
0:22